معنی فارسی breamed

B1

بریم، به عملی اشاره دارد که در آن ماهی یا خوراکی‌های دیگر به آرامی و به روشی خاص آماده می‌شوند.

To prepare or handle fish in a way that helps to preserve its quality.

verb
معنی(verb):

To clean (e.g. a ship's bottom of clinging shells, seaweed, etc.) by the application of fire and scraping.

example
معنی(example):

ماهی‌گیر صید خود را با دقت بریم کرد تا تازه بماند.

مثال:

The fisherman breamed his catch carefully to keep it fresh.

معنی(example):

او قبل از سرو، سبزیجات را بریم کرد.

مثال:

She breamed the vegetables before serving them.

معنی فارسی کلمه breamed

: معنی breamed به فارسی

بریم، به عملی اشاره دارد که در آن ماهی یا خوراکی‌های دیگر به آرامی و به روشی خاص آماده می‌شوند.