معنی فارسی breast-feeding
B1فرایند تغذیه نوزاد با شیر مادر، که به تقویت رابطه عاطفی و بهبود سلامت کودک کمک میکند.
The practice of feeding an infant with milk from the breast.
- NOUN
example
معنی(example):
تغذیه با شیر مادر مزایای بسیاری برای سلامتی هم مادر و هم کودک دارد.
مثال:
Breast-feeding has many health benefits for both mother and child.
معنی(example):
برخی از مادران با چالشهایی در زمینه تغذیه با شیر مادر مواجه میشوند.
مثال:
Some mothers face challenges with breast-feeding.
معنی فارسی کلمه breast-feeding
:
فرایند تغذیه نوزاد با شیر مادر، که به تقویت رابطه عاطفی و بهبود سلامت کودک کمک میکند.