معنی فارسی breathe down neck
B1به معنای تحت فشار قرار دادن، مراقب بودن یا نظارت مداوم بر یک فرد در موقعیتی که ممکن است باعث استرس یا ناراحتی شود.
To follow someone closely and disturbingly, making them feel pressured or uncomfortable.
- IDIOM
example
معنی(example):
زمانی که رئیسام شروع به فشار آوردن کرد، احساس استرس کردم.
مثال:
I felt stressed when my boss started to breathe down my neck.
معنی(example):
او وقتی که همکارانش در طول پروژه به او فشار میآوردند، خوشش نیامد.
مثال:
She didn't like it when her colleagues breathed down her neck during the project.
معنی فارسی کلمه breathe down neck
:
به معنای تحت فشار قرار دادن، مراقب بودن یا نظارت مداوم بر یک فرد در موقعیتی که ممکن است باعث استرس یا ناراحتی شود.