معنی فارسی brecciates
B2شکستگیهای سنگی و مواد معدنی که از تکههای بزرگتر سنگ به وجود میآید.
To break into angular fragments or breccia, often used in geological contexts.
- VERB
example
معنی(example):
لایههای زمینشناسی معمولاً به دلیل فعالیتهای تکتونیکی شکسته میشوند.
مثال:
The geological layers often brecciates due to tectonic activity.
معنی(example):
در برخی محیطها، شکستههای سنگ میتوانند نشاندهنده رویدادهای زلزلهای گذشته باشند.
مثال:
In certain environments, rock brecciates can indicate past seismic events.
معنی فارسی کلمه brecciates
:
شکستگیهای سنگی و مواد معدنی که از تکههای بزرگتر سنگ به وجود میآید.