معنی فارسی bregmatic
B2مشخصات یا ویژگیهای مرتبط با برگما.
Pertaining to the bregma or the area surrounding it.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه برگماتیک جمجمه برای جراحان مغز و اعصاب اهمیت دارد.
مثال:
The bregmatic area of the skull is important for neurosurgeons.
معنی(example):
ویژگیهای برگماتیک میتواند به طور قابل توجهی در بین افراد متفاوت باشد.
مثال:
Bregmatic features can vary significantly among individuals.
معنی فارسی کلمه bregmatic
:
مشخصات یا ویژگیهای مرتبط با برگما.