معنی فارسی bret

B1

بِرِت، نوعی خوراک سنتی که در رویدادهای خاص تهیه می‌شود.

A traditional dish often prepared during special festivities.

example
معنی(example):

بِرِت یک غذای سنتی است که در فستیوال‌ها سرو می‌شود.

مثال:

The bret is a traditional dish served during festivals.

معنی(example):

بسیاری از خانواده‌ها بِرِت را برای مناسبت‌های ویژه آماده می‌کنند.

مثال:

Many families prepare bret for special occasions.

معنی فارسی کلمه bret

: معنی bret به فارسی

بِرِت، نوعی خوراک سنتی که در رویدادهای خاص تهیه می‌شود.