معنی فارسی bribability

B1

قابلیت و احتمال پذیرش رشوه توسط فرد یا گروهی.

The capacity or likelihood of being susceptible to bribery.

example
معنی(example):

قابلیت رشوه‌پذیری مقامات نگران‌کننده بود.

مثال:

The bribability of the officials was concerning.

معنی(example):

قابلیت رشوه‌پذیری بالا می‌تواند به فساد در سیستم منجر شود.

مثال:

High bribability can lead to corruption in the system.

معنی فارسی کلمه bribability

: معنی bribability به فارسی

قابلیت و احتمال پذیرش رشوه توسط فرد یا گروهی.