معنی فارسی bridoon
B2بخشی از برنتر که معمولاً به دهن اسب متصل میشود و به سوارکار کمک میکند تا بهتر اسب را کنترل کند.
A type of bit that is used in conjunction with a bridle to help control a horse.
- noun
noun
معنی(noun):
A type of snaffle bit, with small rings, usually used on a double bridle in conjunction with a curb bit.
example
معنی(example):
بخشی از لوازم سوارکاری که به کنترل اسب کمک میکند.
مثال:
The bridoon is a part of the bridle that helps control the horse.
معنی(example):
او برنتر را عوض کرد تا واکنش اسبش را بهبود بخشد.
مثال:
He replaced the bridoon to improve his horse's response.
معنی فارسی کلمه bridoon
:
بخشی از برنتر که معمولاً به دهن اسب متصل میشود و به سوارکار کمک میکند تا بهتر اسب را کنترل کند.