معنی فارسی bright spot

B1

نقطه‌ای روشن یا امیدوارکننده در شرایط منفی یا تاریک.

A positive or uplifting part of a situation that is mostly negative.

example
معنی(example):

خورشید که از میان ابرها عبور می‌کرد، یک نقطه روشن در آسمان ایجاد کرد.

مثال:

The sun breaking through the clouds created a bright spot in the sky.

معنی(example):

خنده او نقطه روشن یک روز دیگر غم‌انگیز بود.

مثال:

Her laughter was the bright spot of an otherwise gloomy day.

معنی فارسی کلمه bright spot

: معنی bright spot به فارسی

نقطه‌ای روشن یا امیدوارکننده در شرایط منفی یا تاریک.