معنی فارسی bringdown

B1

برای پایین آوردن و کاهش در سطح یا روحیه.

To lower or diminish something, such as a mood or performance.

example
معنی(example):

این خبر برای کاهش روحیه طراحی شده بود.

مثال:

The news was meant to bring down the mood.

معنی(example):

اجرای او روحیه تیم را پایین نیاورد.

مثال:

His performance didn't bring down the team's spirit.

معنی فارسی کلمه bringdown

: معنی bringdown به فارسی

برای پایین آوردن و کاهش در سطح یا روحیه.