معنی فارسی brinicle

B2

برینیکل، یخ‌های زیرآبی هستند که هنگام مخلوط شدن آب سرد و شور در دریا تشکیل می‌شوند.

A downward-growing icicle formed by the freezing of supercooled saline water.

noun
معنی(noun):

A formation of frozen brine, occurring beneath sea ice and analogous to a stalactite.

example
معنی(example):

برینیکل اغلب به عنوان یک دانه یخی در زیر آب نامیده می‌شود.

مثال:

A brinicle is often called an underwater icicle.

معنی(example):

تشکیل برینیکل زمانی اتفاق می‌افتد که آب سرد و نمکی پایین می‌رود و در حین پخش شدن یخ می‌زند.

مثال:

The formation of a brinicle occurs when cold, salty water sinks and freezes as it spreads.

معنی فارسی کلمه brinicle

: معنی brinicle به فارسی

برینیکل، یخ‌های زیرآبی هستند که هنگام مخلوط شدن آب سرد و شور در دریا تشکیل می‌شوند.