معنی فارسی brinjals
A2نوعی سبزی با پوست بنفش و گوشتی که معمولاً در غذاها استفاده میشود.
A type of vegetable commonly known as eggplant.
- noun
noun
معنی(noun):
An aubergine or eggplant.
example
معنی(example):
بادمجانها به طور رایج در آشپزی هندی استفاده میشوند.
مثال:
Brinjals are commonly used in Indian cuisine.
معنی(example):
شما میتوانید بادمجانها را در بسیاری از بازارهای کشاورزان پیدا کنید.
مثال:
You can find brinjals in many farmers' markets.
معنی فارسی کلمه brinjals
:
نوعی سبزی با پوست بنفش و گوشتی که معمولاً در غذاها استفاده میشود.