معنی فارسی briolette
B1بریولت، نوعی الماس با برش خاص و گرد که به دست جواهرسازان ایجاد میشود.
A pear-shaped diamond or gemstone used in jewelry.
- NOUN
example
معنی(example):
جواهرساز یک بریولت شگفتانگیز را به نمایش گذاشت.
مثال:
The jeweler showcased a stunning briolette.
معنی(example):
بریولتها اغلب در گوشوارههای شیک استفاده میشوند.
مثال:
Briolettes are often used in elegant earrings.
معنی فارسی کلمه briolette
:
بریولت، نوعی الماس با برش خاص و گرد که به دست جواهرسازان ایجاد میشود.