معنی فارسی brochette

B1

بروشت، نوعی کباب که شامل قطعات گوشت یا سبزیجات است که به سیخ کشیده شده و بر روی آتش یا کباب‌پز پخته می‌شوند.

A skewer of meat or vegetables grilled or roasted.

noun
معنی(noun):

Small skewer or spit on which small pieces of meat, fish or vegetables are roasted or broiled

معنی(noun):

Food cooked on such a device

example
معنی(example):

ما شب گذشته در رستوران از کباب مرغ، بروشت خوردیم.

مثال:

We enjoyed chicken brochette at the restaurant last night.

معنی(example):

آشپز برای منوی ویژه یک بروشت میگو تهیه کرد.

مثال:

The chef prepared a shrimp brochette for the special menu.

معنی فارسی کلمه brochette

: معنی brochette به فارسی

بروشت، نوعی کباب که شامل قطعات گوشت یا سبزیجات است که به سیخ کشیده شده و بر روی آتش یا کباب‌پز پخته می‌شوند.