معنی فارسی brodder
B1کلمهای که در این زمینه واضح نیست و ممکن است تحریف یا اشتباهی باشد.
An unclear term that may refer to something specific in context.
- OTHER
example
معنی(example):
بوردر برای یک کار کوچک ساخته شده بود.
مثال:
The brodder was made for a tiny task.
معنی(example):
او از یک بوردر برای ایجاد طرح ظریف استفاده کرد.
مثال:
She used a brodder to create the delicate design.
معنی فارسی کلمه brodder
:
کلمهای که در این زمینه واضح نیست و ممکن است تحریف یا اشتباهی باشد.