معنی فارسی broken-chord

B2

نوعی پیشرفت آکورد که در آن نوت‌ها به طور جداگانه نواخته می‌شوند.

A musical progression where the notes of a chord are played separately.

example
معنی(example):

پیشرفت آکورد شکسته می‌تواند احساسات قوی را به تصویر بکشد.

مثال:

A broken-chord progression can evoke strong emotions.

معنی(example):

او از ساختار آکورد شکسته در آهنگش استفاده کرد.

مثال:

She used a broken-chord structure in her song.

معنی فارسی کلمه broken-chord

: معنی broken-chord به فارسی

نوعی پیشرفت آکورد که در آن نوت‌ها به طور جداگانه نواخته می‌شوند.