معنی فارسی broken-field
B2میدان شکسته به فضایی اشاره دارد که در آن امکان حرکت آزاد وجود ندارد و موانعی وجود دارد.
A type of field or area that is broken up and may obstruct movement, often used in sports contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
او از میان میدان شکسته به دنبال توپ دوید.
مثال:
He ran through the broken-field to retrieve the ball.
معنی(example):
در فوتبال، دویدن در میدان شکسته میتواند به گل منتهی شود.
مثال:
In soccer, a broken-field run can lead to a goal.
معنی فارسی کلمه broken-field
:
میدان شکسته به فضایی اشاره دارد که در آن امکان حرکت آزاد وجود ندارد و موانعی وجود دارد.