معنی فارسی bromidrosis
B2حالت پزشکی که در آن بدن بویی ناخوشایند از خود منتشر میکند، معمولاً ناشی از تعریق.
A condition characterized by foul-smelling perspiration, often requiring treatment.
- NOUN
example
معنی(example):
برومیدروزیس میتواند برای بسیاری منبع خجالت باشد.
مثال:
Bromidrosis can be a source of embarrassment for many.
معنی(example):
درمان برومیدروزیس معمولاً شامل رعایت بهداشت مناسب است.
مثال:
Treatment for bromidrosis often involves proper hygiene practices.
معنی فارسی کلمه bromidrosis
:
حالت پزشکی که در آن بدن بویی ناخوشایند از خود منتشر میکند، معمولاً ناشی از تعریق.