معنی فارسی bromize

B1

برو می‌ز، عمل افزودن بروم به یک ترکیب شیمیایی.

To add bromine to a chemical compound to enhance its properties.

example
معنی(example):

برو می‌ز کردن یک ترکیب می‌تواند فعالیت آن را افزایش دهد.

مثال:

To bromize a compound can increase its reactivity.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند محلول را برو می‌ز کنند تا عملکرد آن را بهبود بخشند.

مثال:

They decided to bromize the solution to enhance its performance.

معنی فارسی کلمه bromize

: معنی bromize به فارسی

برو می‌ز، عمل افزودن بروم به یک ترکیب شیمیایی.