معنی فارسی bromometrically
B1به شیوهای که مرتبط با اندازهگیری برومین باشد.
In a manner relating to the measurement of bromine concentrations.
- ADVERB
example
معنی(example):
نمونهها بهطور برومتریک تجزیه و تحلیل میشوند تا دقت تضمین شود.
مثال:
Samples are bromometrically analyzed to ensure accuracy.
معنی(example):
ترکیب بهطور برومتریک در آزمایشگاه شناسایی شد.
مثال:
The compound was identified bromometrically in the lab.
معنی فارسی کلمه bromometrically
:
به شیوهای که مرتبط با اندازهگیری برومین باشد.