معنی فارسی bromvogel

B1

برواموئل، پرنده‌ای با صدای زیبا که در برخی مناطق یافت می‌شود.

A bird known for its beautiful song, found in certain regions.

example
معنی(example):

آواز برواموئل معمولاً در سپیده دم شنیده می‌شود.

مثال:

The bromvogel's song is often heard at dawn.

معنی(example):

بسیاری از علاقه‌مندان به پرنده‌ها برای دیدن برواموئل نادر سفر می‌کنند.

مثال:

Many birdwatchers travel to see the rare bromvogel.

معنی فارسی کلمه bromvogel

: معنی bromvogel به فارسی

برواموئل، پرنده‌ای با صدای زیبا که در برخی مناطق یافت می‌شود.