معنی فارسی bronchoceles
B2برونکوسل، تجمع هوا در یک ناحیه از برونش که به دلیل انسداد ایجاد میشود.
Dilation or cyst formation in the bronchial tubes due to obstruction.
- noun
noun
معنی(noun):
Goitre.
example
معنی(example):
برونکوسلها به دلیل انسداد در برونشها شکل میگیرند.
مثال:
Bronchoceles are formed due to a blockage in the bronchi.
معنی(example):
درمان برونکوسلها معمولاً به جراحی نیاز دارد.
مثال:
Treatment for bronchoceles often requires surgery.
معنی فارسی کلمه bronchoceles
:
برونکوسل، تجمع هوا در یک ناحیه از برونش که به دلیل انسداد ایجاد میشود.