معنی فارسی broodlings
A2جوجه ها یا نوزادان پرندگان، به ویژه در هنگام مراقبت توسط مادر.
The young birds that are cared for by their mother.
- noun
noun
معنی(noun):
A member of a brood, as of animals
معنی(noun):
A member of a brood in science fiction
example
معنی(example):
مرغ زیر بال هایش از جوجه هایش مراقبت می کرد.
مثال:
The hen took care of her broodlings under her wings.
معنی(example):
پرنده مادر جوجه هایش را تا زمانی که بتوانند پرواز کنند پرورش داد.
مثال:
The mother bird nurtured her broodlings until they could fly.
معنی فارسی کلمه broodlings
:
جوجه ها یا نوزادان پرندگان، به ویژه در هنگام مراقبت توسط مادر.