معنی فارسی brook

A2 /bɹʊk/

جوی کوچک، آبراهی طبیعی که معمولاً در دل طبیعت و زمین‌های سرسبز وجود دارد.

A small, natural stream of freshwater.

verb

معنی(verb):

To use; enjoy; have the full employment of.

معنی(verb):

To earn; deserve.

معنی(verb):

To bear; endure; support; put up with; tolerate (usually used in the negative, with an abstract noun as object).

مثال:

I will not brook any disobedience. I will brook no refusal. I will brook no impertinence.

example

معنی(example):

جوی آب به آرامی از میان جنگل عبور می‌کند.

مثال:

The brook flows gently through the forest.

معنی(example):

ما از صدای جوی آب در حین کمپینگ لذت بردیم.

مثال:

We enjoyed the sound of the brook while camping.

معنی فارسی کلمه brook

جوی کوچک، آبراهی طبیعی که معمولاً در دل طبیعت و زمین‌های سرسبز وجود دارد.