معنی فارسی brookiest
B1بروکیترین، اشاره به مکانی با بیشترین ویژگیهای مربوط به جوی و نهر.
The most resembling or characteristic of a brook.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مکان بروکیترین نقطه در کل منطقه است.
مثال:
This place is the brookiest spot in the whole region.
معنی(example):
این پارک بیشتر از همه پارکها جذابیت بروکی را دارد.
مثال:
It has the brookiest charm among all the parks.
معنی فارسی کلمه brookiest
:
بروکیترین، اشاره به مکانی با بیشترین ویژگیهای مربوط به جوی و نهر.