معنی فارسی brookless
B1منطقهای که در آن ج brook وجود نداشته باشد.
An area that lacks brooks or small streams.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک منطقه بدون ج brook میتواند ساکت و آرام باشد.
مثال:
A brookless area can be quiet and peaceful.
معنی(example):
چشمانداز بدون ج brook احساس وسیع و خالی داشت.
مثال:
The brookless landscape felt vast and empty.
معنی فارسی کلمه brookless
:
منطقهای که در آن ج brook وجود نداشته باشد.