معنی فارسی broomball
B2بروامبال یک ورزش تیمی است که در آن بازیکنان با جارو سعی میکنند توپ را به دروازه حریف برسانند.
A team sport played on ice using brooms to hit a ball into the opposing team’s goal.
- noun
noun
معنی(noun):
A Canadian team sport resembling ice hockey and played with sticks and a ball.
معنی(noun):
The ball used in this sport.
example
معنی(example):
بروامبال با استفاده از جارو و یک توپ روی یخ بازی میشود.
مثال:
Broomball is played using brooms and a ball on ice.
معنی(example):
تیمها در طول مرخصی زمستانی خود بروامبال بازی کردند.
مثال:
The teams played broomball during their winter retreat.
معنی فارسی کلمه broomball
:
بروامبال یک ورزش تیمی است که در آن بازیکنان با جارو سعی میکنند توپ را به دروازه حریف برسانند.