معنی فارسی browbeaten
B1احساس تسلیم شده یا تحت فشار قرار گرفته در نتیجه رفتار زورگویانه دیگران است.
Being intimidated or coerced into submission due to aggressive behavior from others.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To bully in an intimidating, bossy, or supercilious way.
مثال:
Though the teacher browbeat all the children, they still acted out during the lesson.
adjective
معنی(adjective):
Intimidated or subjugated
example
معنی(example):
پس از سال‌ها رفتار زورگویانه، او بالاخره برای خود ایستاد.
مثال:
After years of browbeaten treatment, he finally stood up for himself.
معنی(example):
او با رفتار زورگویانه رئیسش احساس سرخوردگی کرد و تصمیم گرفت کار جدیدی پیدا کند.
مثال:
She felt browbeaten by her boss and decided to find a new job.
معنی فارسی کلمه browbeaten
:
احساس تسلیم شده یا تحت فشار قرار گرفته در نتیجه رفتار زورگویانه دیگران است.
