معنی فارسی brownbagged

B1

به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد غذاهایش را از خانه به همراه می‌آورد.

Having brought meals from home, typically for work or study.

example
معنی(example):

او تمام هفته غذاهایش را از خانه آورد.

مثال:

He brownbagged his meals all week.

معنی(example):

او همیشه غذاهایش را از خانه می‌آورد تا در هزینه غذا صرفه‌جویی کند.

مثال:

She's always brownbagged to save money on food.

معنی فارسی کلمه brownbagged

: معنی brownbagged به فارسی

به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد غذاهایش را از خانه به همراه می‌آورد.