معنی فارسی bruh

B1

اصطلاح عامیانه برای ابراز ناامیدی یا عدم توافق.

A slang term used to express disbelief or disappointment.

noun
معنی(noun):

The rhesus macaque.

example
معنی(example):

وقتی که چیزی غیرمنتظره اتفاق می‌افتد، فقط می‌گویم 'برو'.

مثال:

When something unexpected happens, I just say 'bruh'.

معنی(example):

بعد از شنیدن خبر، او چشمانش را چرخاند و گفت 'برو'.

مثال:

He rolled his eyes and said 'bruh' after hearing the news.

معنی فارسی کلمه bruh

: معنی bruh به فارسی

اصطلاح عامیانه برای ابراز ناامیدی یا عدم توافق.