معنی فارسی bruisingly

B1

به معنای به شدت آسیب‌رسان یا سخت و گزنده است. معمولاً برای توصیف تجربه‌هایی که درد یا فشار شدیدی دارند استفاده می‌شود.

In a manner that causes pain or damage; harshly or severely.

example
معنی(example):

تمرین به شدت کبودکننده بود و باعث شد احساس خستگی کنم.

مثال:

The workout was bruisingly intense, making me feel exhausted.

معنی(example):

او به نحو کبودکننده‌ای درباره اشتباهات رقبای خود صحبت کرد.

مثال:

He spoke bruisingly about the mistakes of his opponents.

معنی فارسی کلمه bruisingly

: معنی bruisingly به فارسی

به معنای به شدت آسیب‌رسان یا سخت و گزنده است. معمولاً برای توصیف تجربه‌هایی که درد یا فشار شدیدی دارند استفاده می‌شود.