معنی فارسی bruja
B1به معنای جادوگر یا زن جادوگر است، به ویژه در فرهنگهای اسپانیاییزبان.
A witch, particularly in Spanish-speaking cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
در داستان، جادوگر دارای قدرتهای جادویی بود و میتوانست طلسم کند.
مثال:
In the story, the bruja had magical powers and could cast spells.
معنی(example):
جادوگر به خاطر تواناییهای اسرارآمیزش در روستا ترسیده بود.
مثال:
The bruja was feared in the village for her mysterious abilities.
معنی فارسی کلمه bruja
:
به معنای جادوگر یا زن جادوگر است، به ویژه در فرهنگهای اسپانیاییزبان.