معنی فارسی brush-up

B1

مرور کردن، به روزرسانی یا تقویت مهارت‌ها یا دانش قبلی.

To improve or refresh one's knowledge or skills in a particular area.

noun
معنی(noun):

A slight correction or modification.

معنی(noun):

A review of a topic to be learned.

example
معنی(example):

قبل از سفر، باید کمی زبان اسپانیایی‌ام را مرور کنم.

مثال:

I need to brush up on my Spanish before the trip.

معنی(example):

او یک دوره برای بهبود مهارت‌های عکاسی‌اش گذراند.

مثال:

She took a course to brush up her skills in photography.

معنی فارسی کلمه brush-up

: معنی brush-up به فارسی

مرور کردن، به روزرسانی یا تقویت مهارت‌ها یا دانش قبلی.