معنی فارسی brusher

B1

کسی که با استفاده از یک قلم‌مو یا مسواک چیزی را می‌زند یا تمیز می‌کند.

A person or tool that brushes something.

example
معنی(example):

او در مسواک زدن دندان‌هایش خوب است.

مثال:

He is a good brusher of his teeth.

معنی(example):

یک مسواک‌زن همچنین محیط کار را تمیز نگه می‌دارد.

مثال:

A brusher also maintains a clean work area.

معنی فارسی کلمه brusher

: معنی brusher به فارسی

کسی که با استفاده از یک قلم‌مو یا مسواک چیزی را می‌زند یا تمیز می‌کند.