معنی فارسی brushfire
B1آتشسوزی که در بوتهزاری یا منطقهای با پوشش گیاهی کم گسترش مییابد.
A wildfire that occurs in grasslands or scrubland.
- NOUN
example
معنی(example):
آتشسوزی بوتهزار به سرعت بخاطر هوای خشک گسترش یافت.
مثال:
The brushfire spread quickly due to the dry weather.
معنی(example):
آنها تا صبح کار کردند تا آتشسوزی را کنترل کنند.
مثال:
They worked all night to contain the brushfire.
معنی فارسی کلمه brushfire
:
آتشسوزی که در بوتهزاری یا منطقهای با پوشش گیاهی کم گسترش مییابد.