معنی فارسی buckety
B1چیزی که شبیه یک سطل است یا ویژگیهای مشابهی دارد.
Having the shape or characteristics of a bucket.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی سطلی این اسباببازی آن را حمل کردن را آسان میکند.
مثال:
The buckety design makes this toy easy to carry.
معنی(example):
او کلاهی سطلی به سر داشت تا از خورشید محافظت کند.
مثال:
He wore a buckety hat to protect himself from the sun.
معنی فارسی کلمه buckety
:
چیزی که شبیه یک سطل است یا ویژگیهای مشابهی دارد.