معنی فارسی bug off

B2

عبارتی غیررسمی برای گفتن ‘برو کنار’ یا ‘از اینجا برو’ با حالتی عصبی.

An informal way to tell someone to go away, often used in a dismissive manner.

verb
معنی(verb):

To go away.

مثال:

I lied to him to appease him so he would bug off.

interjection
معنی(interjection):

(dismissal) Used to tell somebody to leave one alone.

example
معنی(example):

او به من گفت کنار بروم وقتی سوالات زیادی پرسیدم.

مثال:

He told me to bug off when I asked too many questions.

معنی(example):

وقتی او را اذیت می‌کنم، معمولاً می‌گوید، 'فقط برو!'

مثال:

When I annoy him, he usually says, 'Just bug off!'

معنی فارسی کلمه bug off

: معنی bug off به فارسی

عبارتی غیررسمی برای گفتن ‘برو کنار’ یا ‘از اینجا برو’ با حالتی عصبی.