معنی فارسی buggerized
B1به معنای خستگی یا سردرگمی شدید به دنبال کار مشکل است.
To feel exhausted or frustrated after a difficult task.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از تلاش برای تعمیر کامپیوتر تمام روز احساس خستگی میکرد.
مثال:
He felt buggerized after trying to fix the computer all day.
معنی(example):
این کار کاملاً خستهام کرد؛ نمیتوانستم به درستی فکر کنم.
مثال:
The task buggerized me completely; I couldn't think straight.
معنی فارسی کلمه buggerized
:
به معنای خستگی یا سردرگمی شدید به دنبال کار مشکل است.