معنی فارسی build one's hopes up

B2

امید را در کسی ایجاد کردن به طوری که انتظار داشته باشد که چیزی مثبت اتفاق بیفتد، حتی اگر احتمال آن کم باشد.

To make someone feel hopeful, often excessively, about something that may not happen.

example
معنی(example):

امیدهای خود را درباره نتایج بیش از حد بالا نبرید.

مثال:

Don't build your hopes up too high about the results.

معنی(example):

او امیدهایش را برای ترفیع بالا برد، اما این اتفاق نیفتاد.

مثال:

She built her hopes up for a promotion, but it didn't happen.

معنی فارسی کلمه build one's hopes up

:

امید را در کسی ایجاد کردن به طوری که انتظار داشته باشد که چیزی مثبت اتفاق بیفتد، حتی اگر احتمال آن کم باشد.