معنی فارسی bulgy

B1

برجسته و نازک، اغلب به اشیاء یا شخصیت‌‌ها اشاره دارد که به صورت غیر طبیعی بزرگ شده‌اند.

Bulging or protruding, often referring to objects or features that are unnaturally enlarged.

adjective
معنی(adjective):

Having one or more bulges; bulging

example
معنی(example):

کوله‌پشتی برجسته باعث می‌شد که در ماشین جا نشود.

مثال:

The bulgy backpack made it hard to fit in the car.

معنی(example):

چشم‌های برجسته او بسیار قابل توجه بودند.

مثال:

She had bulgy eyes that were very noticeable.

معنی فارسی کلمه bulgy

: معنی bulgy به فارسی

برجسته و نازک، اغلب به اشیاء یا شخصیت‌‌ها اشاره دارد که به صورت غیر طبیعی بزرگ شده‌اند.