معنی فارسی bulimoid

B1

شکل یا ویژگی‌های مربوط به دسته‌ای از حلزون‌ها به نام بولیموید.

Pertaining to a family of snails characterized by a specific shape.

example
معنی(example):

شکل بولیموید در برخی از انواع حلزون‌ها یافت می‌شود.

مثال:

The bulimoid shape can be found in certain types of snails.

معنی(example):

ویژگی‌های بولیموید در کلاس خود متمایز است.

مثال:

The bulimoid features are distinctive in their class.

معنی فارسی کلمه bulimoid

: معنی bulimoid به فارسی

شکل یا ویژگی‌های مربوط به دسته‌ای از حلزون‌ها به نام بولیموید.