معنی فارسی bullnecked
B1داشتن گردن ضخیم و قدرتمند، معمولاً به نشانه قدرت بدنی.
Having a thick and powerful neck, often associated with strength.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او ظاهری گردنگاویی داشت که قدرت را به نمایش میگذاشت.
مثال:
He had a bullnecked appearance that exuded strength.
معنی(example):
مرد گردنگاوی به راحتی سنگهای سنگین را بلند کرد.
مثال:
The bullnecked man easily lifted the heavy stones.
معنی فارسی کلمه bullnecked
:
داشتن گردن ضخیم و قدرتمند، معمولاً به نشانه قدرت بدنی.