معنی فارسی bumpersticker

B1

نوشته‌ای که به شکل برچسب روی ماشین می‌چسبد و پیام خاصی را منتقل می‌کند.

A sticker that conveys a specific message and is typically attached to a vehicle.

example
معنی(example):

آن برچسب بیمه واقعا مرا خنداند.

مثال:

That bumpersticker really made me laugh.

معنی(example):

او برای کارزارش یک برچسب بیمه طراحی کرد.

مثال:

He designed a bumpersticker for his campaign.

معنی فارسی کلمه bumpersticker

: معنی bumpersticker به فارسی

نوشته‌ای که به شکل برچسب روی ماشین می‌چسبد و پیام خاصی را منتقل می‌کند.