معنی فارسی bumpity

B1

به معنای پر از چاله و دست‌انداز، معمولاً در مورد جاده‌ها یا سطوح نامساوی استفاده می‌شود.

Characterized by bumps; uneven or irregular.

example
معنی(example):

جاده پرچاله سفر را ناخوشایند کرد.

مثال:

The bumpity road made the ride uncomfortable.

معنی(example):

کودکان در حالی که از تپه پرچاله عبور کردند، خندیدند.

مثال:

Children giggled as they drove over the bumpity hill.

معنی فارسی کلمه bumpity

: معنی bumpity به فارسی

به معنای پر از چاله و دست‌انداز، معمولاً در مورد جاده‌ها یا سطوح نامساوی استفاده می‌شود.