معنی فارسی bumpsy

B1

ناهموار، غیرهموار، به خصوص در مورد زمین یا سطحی که حرکت را دشوار می‌کند.

Characterized by bumps; uneven or rough, often causing difficulty in movement.

example
معنی(example):

جاده ناهموار بود و سوار شدن را ناراحت‌کننده می‌کرد.

مثال:

The road was bumpsy, making the ride uncomfortable.

معنی(example):

یک حرکت رقص ناهموار می‌تواند دشوار باشد.

مثال:

A bumpsy dance move can be tricky to execute.

معنی فارسی کلمه bumpsy

: معنی bumpsy به فارسی

ناهموار، غیرهموار، به خصوص در مورد زمین یا سطحی که حرکت را دشوار می‌کند.