معنی فارسی bureaucratises
B2بوروکراتیک کردن یعنی ایجاد ساختارهای اداری که ممکن است موجب کندی فرآیندها و تصمیم‌گیری شود.
To impose a system of administration characterized by excessive red tape and rigid procedures.
- verb
verb
معنی(verb):
To bring under the control of a bureaucracy; to make bureaucratic.
example
معنی(example):
سیاست‌های جدید فرایند تصمیم‌گیری را بوروکراتیک می‌کند.
مثال:
The new policies bureaucratises the decision-making process.
معنی(example):
این اغلب به نظر می‌رسد که سیستم هر کار کوچک را بوروکراتیک می‌کند.
مثال:
It often feels like the system bureaucratises every small task.
معنی فارسی کلمه bureaucratises
:
بوروکراتیک کردن یعنی ایجاد ساختارهای اداری که ممکن است موجب کندی فرآیندها و تصمیم‌گیری شود.
