معنی فارسی burn-

B1

فرآیند سوزاندن چیزی که باعث می‌شود بخار یا خاکستر تولید شود.

To consume or destroy something by fire.

example
معنی(example):

شما باید زباله را بسوزانید قبل از اینکه پر شود.

مثال:

You must burn the trash before it overflows.

معنی(example):

آنها چوب‌ها را خواهند سوزاند تا آتش درست کنند.

مثال:

They will burn the logs to make a fire.

معنی فارسی کلمه burn-

: معنی burn- به فارسی

فرآیند سوزاندن چیزی که باعث می‌شود بخار یا خاکستر تولید شود.