معنی فارسی burnt-out
B2سوخته به حالتی اشاره دارد که فرد به شدت خسته و فرسوده است و قادر به ادامه کار نیست.
Describes a state of being exhausted and unable to perform due to prolonged stress or overwork.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بعد از ساعتهای طولانی کار، او احساس سوختگی کرد.
مثال:
After working long hours, she felt burnt-out.
معنی(example):
او سوخته است و به تعطیلات نیاز دارد.
مثال:
He is burnt-out and needs a vacation.
معنی فارسی کلمه burnt-out
:
سوخته به حالتی اشاره دارد که فرد به شدت خسته و فرسوده است و قادر به ادامه کار نیست.