معنی فارسی burred

B1

بُر خورده، صفتی است که به معنای داشتن سطحی خشن یا ناهموار به دلیل برش یا استفاده از ابزار خاص است.

Describing a surface that is rough or has small imperfections caused by grinding or cutting.

verb
معنی(verb):

To pronounce with a uvular "r".

معنی(verb):

To make a rough humming sound.

example
معنی(example):

دستگاه یک سطح بُر خورده بر روی فلز ایجاد کرد.

مثال:

The machine produced a burred surface on the metal.

معنی(example):

بعد از سنباده زدن، چوب دیگر بُر خورده نبود.

مثال:

After sanding, the wood was no longer burred.

معنی فارسی کلمه burred

: معنی burred به فارسی

بُر خورده، صفتی است که به معنای داشتن سطحی خشن یا ناهموار به دلیل برش یا استفاده از ابزار خاص است.