معنی فارسی burrower
B1حفرهدار، جانور یا موجودی که زیر زمین حفر میکند و معمولاً تونلهای تحتالارضی ایجاد میکند.
An animal or creature that digs tunnels in the ground.
- NOUN
example
معنی(example):
حفرهدار مشغول کندن تونلهای زیرزمین بود.
مثال:
The burrower was busy digging tunnels underground.
معنی(example):
بسیاری از حفرهداران سیستمهای پیچیدهای از تونلها ایجاد میکنند.
مثال:
Many burrowers create complex systems of tunnels.
معنی فارسی کلمه burrower
:
حفرهدار، جانور یا موجودی که زیر زمین حفر میکند و معمولاً تونلهای تحتالارضی ایجاد میکند.